“سعدی”
منت خدایی را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت . هر نفسی که فرومی رود ممد حیات است چون برمی آید مفَرح ذات . پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب
من مشرف الدَین مصلح پسر عبدالله سعدی شیرازی هستم . من ادیبی هستم پارسی زبان بی شک من بعد از فردوسی ستاره ای درخشان در آسمان ادب پارسی هستم ، که با نور فروزان خود چنان ادبیات ایران زمین را روشن و منور ساختم ، که تاکنون پس از گذشت قرن ها همچنان آثارم باقی است..
من در قرن هفتم می زیستم و نام شاعری من سعدی است . و همچنین من دو اثر به نام گلستان و بوستان دارم که در مقدمه ی گلستان چنین گفته ام:
هردم از عمر می رود نفسی چون نگه می کنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روزه دریابی
و همچنین در انتهای این کتاب تاریخ اتمام گلستان را با این بیت مشخص می کنم تا نوادگان من تاریخ پایان عمر این اثر را بدانند:
در این مدت که ما را وقت خوش بود ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
من با سرودن ابیاتی علاقه ی خود را به کشور و همچنین شهرم ثابت کردم:
هر متاعی ز کشوری خیزد شکر از مصر و سعدی از شیراز
و من به خاطر دوری از دیارم این بیت را سروده ام:
ای باد بهار عنبرین بوی در پای لطافت تو میرم
چون می گذری به خاک شیراز تو من به فلان زمین اسیرم
مجموعه آثار من کلیات نام دارد.