مسابقه نقاشی ، دلنوشته ها و عکس عاشورایی در ایام دهه اول محرم در دبستان شهید مهدوی برگزار شد و دانش آموزان هنرمند با ارسال کارهای خود در این مسابقه شرکت نمودند.
نقاشی برگزیده :
ساحل اسدی پایه ششم
عکسهای برگزیده :
آوا خلیلی پایه ششم ترمه آتش پنجه پایه ششم
دلنوشته های برتر :
دیبا سالیانی پایه ششم
به نام خالق زیباییها / همهی ما ادعا داریم که قوی هستیم، اما شده است یک اتفاق بیافتد و جا بزنیم بگوییم میترسیم؟ شده است کل خانوادهات را از دست بدهی و باز هم قوی باشید؟ شده است تاریکی دور و برت نشسته باشد و دنبالت کند، نگاهت کند اما تا نگاهش میکنید ناپدید شود؟ شده است منتظر باشید تا ببینید دیگر چه کسی را میخواهد ازت بگیرد تا بیشتر امتحانت کند؟ یکی را میشناسم که تاریکی دنبالش بود. یکی را میشناسم که همه عزیزانش را از دست داد و بعد اسیر شد، اسیر تاریکی. اما توانست غرور تاریکی را بشکند و به تاریکی گفت: اگر مال و ثروت داری در عوض امتیاز الهی نداری. اگر فرصت دوباره داری برای این است که خداوند خیلی وقت پیش تو را به حال خودت رها کرده تا گناهانت سنگین و سنگینتر شود! اگر میخواهی اجدادت ببیند با ما چه کردی مطمئن باش به زودی به نزد آنها میروی. مطمئن باش باید تاوان کارت را در دادگاه الهی پس دهی و اگر من الان با تو هم صحبت هستم از باب ناچاری است و تصور نکن برایت ارزشی قائل هستم و در آخر از خدا میخواهم همانطور که زندگی مرا با رحمت و سعادت آغاز کرد با شهادت و کرامت به پایان رساند ……آری او زینب بانوی اسلام (س) بود.
سارا کرمی پایه ششم
عمه، بابایم کجاست؟ / اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله چگونه میتواند تمام رنج تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد آن هم قلب کوچک سه سالهای که تپیدن را از ضربان قلب پدر آموخته و شبی را بدون نوازش او به صبح نرسانده است. اما او رقیهی حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ میگیرد و لحظهای آرام ندارد، با نگاههای کنجکاوانه اش از هر سو با تمام عشق پدرش را میجوید و سکوت عمه، سوال او را بیجواب میگذارد و او باز هم میپرسد: ” عمه، بابایم کجاست…؟؟؟
تعدادی از نقاشی ها و عکسهای برتر :